شروع تجارت با سرمایه کم در سال 1401 چجوری امکان پذیره ؟

شروع تجارت با سرمایه کم
شروع تجارت با سرمایه کم چجوری امکان پذیره ؟! داستان زندگیه شخصی رو در این مقاله میخونید که شاید شما هم داستانی مشابه اش را داشته باشید.

ورود به تجارت

شروع تجارت با سرمایه کم

من یه معلم علوم ساده ام و زندگیه ساده ای داشتم با یه خانواده 4 نفره دارم. دو تا بچه که هر سال میگذره خواسته هاشون با سنشون بزرگتر میشه دارم. همسرم خانه داره ، خلاصه بگم زندگی خیلی معمولی ای داشتم. جمعه بود رو مبل لم داده بودم و تلویزیون میدیم یهو پسرم بهم گفت میشه بعد امتحاناتم برام دوچرخه بخری ؟! بلافاصله دخترمم اومد پیشمون و بهم گفت بابا میشه برای منم دوچرخه کوچیک بخری ؟!

یهو به خودم اومدم و دیدم با این مدل زندگی معلمی و حقوق پایین نمی تونستم به درخواستهای بچه هام جواب مثبت بدم ! اصلا دیگه جوابی به ذهنم نمیومد، غرق بی پولی و اینکه تا سن 38 سالگیم هرچی کار کردم هیچ پس انداز و اندوخته ای ندارم که بتونم یه زندگی پر از رفاه برای خانوادم فراهم کنم ! خیلی از دست خودم ناراحت شدم ، نمیدونستم چی یا چه کسیو مقصر بدونم . بچه هام در حالی هی دائم بابا بابا میگفتن و چرا جوابمونو نمیدی بابا از رو مبل بلند شدم و از خونه زدم بیرون. صدای خانمم رو میگفت کجا داری میری این وقت روز رو میشنیدم .

قدم میزدم و با خودم میگفتم چرا نتونستم تا حالا یه کار با درآمد بالا داشته باشم ، اصلا مشکل از کجاست چجوری میتونم خانواده و خودم رو از این وضع نجات بدم.

روی نیمکت پارک نزدیک خونه نشستم و گوشیو از جیبم درآوردم ، رفتم توی گوگل و سرچ کردم ثروتمندترین آدمای دنیا. کلی افراد معروف و سرشناس که عکس خیلیاشونو میشناختم دیدم. سرمایه های چندین میلیارد دلاریشونو با تعجب نگاه میکردم.

دوباره تو گوگل سرچ کردم پردرآمدترین شغل دنیا. یه سری شغلایی که شخص باید توش متخصص باشه رو خوندم ، با خودم گفتم فرضا بخوام مثل اینا یه تخصصی یاد بگیرم خیلی زمان میبره باید خیلی حوصله و تلاش به خرج بدم. دوباره ناامید شدم، یه تنبلی ای تو وجودم بود ، انجام یه سری کارای تکراری و داشتن یه شغل معمولی عادتم شده بود انگار که خارج شدن از شغلم و شروع دوباره زندگیه شغلیم برام مثل خارج شدن از نقطه امنیتم بود. فک کنم طبیعی بود چون آدما در مقابل تغییر مقاومت می کنن ، برای خودشون مانع میتراشن ، پس منم از این قائله مستثنا نبودم. با خودم گفتم من اول باید افکارمو عوض کنم. عادتها و زندگیه تکراریه من که دست آوردی هم برام نداشته ریشه تو افکارم داره.

مشغول فکر کردن بودم که یاد یکی از دوستای قدیمیم که چند وقتی بود ازش بی خبر بودم افتادم. تا اون موقع میشنیدم که این دوستم به خارج از کشور رفت و آمد داره اما اطلاع دقیقی از شغلش نداشتم. بلافاصله بهش زنگ زدم و باهاش یه قرار گذاشتم ، خوشبختانه اونم دعوتمو قبول کرد و یه قرار ملاقات باهم گذاشتیم .

قرار رو در همین پارک نزدیک خونه گذاشتیم ، از دور دیدم یه شخص آشنا از یه ماشین شاسی بلند گرون قیمتی داره پیاده میشه. غرق نگاه کردن به ماشین مدل بالا شده بودم که با خنده پر از آرامش و رضایتی بهم گفت سلام رفیق قدیمی خوبی ؟

خلاصه بعد سلام و احوال پرسی ازش پرسیدم شنیده بودم دائم در رفت و آمد به خارج از کشور داری اما هیچ وقت نپرسیدم شغلت تو چه زمینه ایه . یعنی تا جایی که ازش خبر داشتم اون هم یه زندگی کارمندی ساده داشت . در جواب گفت تو کار صادرات و تجارته . کلی تعجب کردم چون میدونستم خانوادش همچین شغلی نداشتن که در ادامه راه اونا باشه . پرسیدم صادرات چی ؟ از کجا یاد گرفتی ؟ درآمدت چقدره ؟ کلی سوال پیچش کردم .

خیلی راهنمایی ها بهم کرد درباره زندگیه پر از رفاه و شغلی که خودش آقا و نوکر خودشه و با فرهنگهای مختلف دنیا آشنا شده و از مهم تر درآمد چندصد میلیونی در سال داره و تونسته به همه خواسته های خانوادش جواب مثبت بده.

بعد از اون روز یه سری تحقیقات برای خودم شروع کردم که بیشتر با تجارت آشنا بشم ، فروش کالا به صورت عمده در داخل ایران یا خارج از ایران به نظرم جذاب و جالب میومد . مهمتر از همه اینکه هدف من درآمد بالا بود. از اینکه همیشه درآمد پایین دارم و نمیتونم زندگی پر رفاهی رو برای خانوادم فراهم کنم خسته شده بودم.

توی تحقیقاتم فهمیدم تجارت در زمینه های مختلف تخصص میخواد وگرنه احتمال شکست یا سوخت دادن توش زیاده ، توی اینترنت دنبال مباحث تجاری گشتم و راجبشون مطالعه کردم و تحقیق کردم . خلاصه بعد از 1 ماه تحقیق فهمیدم مجموعه هایی هستن که گروههای متخصصی در زمینه های مختلف مثل ترخیص کالا ، حمل و نقل ، مذاکره با خارجی ها ، تامین کالا و محصول و مبادلات ارزی هستن که می تونن تخصص و تجربشون رو در اختیارت بگذارن.

یک آن به حدی خوشحال شدم که از جام پریدم . دیگه داشتم ناامید میشدم و دست از تحقیقم برمیداشتم چون ضعفای زیادی رو در تخصصهای مختلف تجارت توی خودم میدیدم . حتی فهمیدم مشاوره های تجاری کارشون کمک کردن به افرادی مثل منه که تخصص خاصی نداریم اما میخوایم زندگیه شغلیمون و در نتیجه زندگیه شخصیمون رو عوض کنیم .

یه فرمی پر کردم و باهام تماس گرفته شد . مشاوره تجاری خیلی دیدمو به تجارت و راه اندازی کسب و کار خودم عوض کرد ، راستش بهترین جمله ای که میشنیدم راجب این بود که بهم گفتن اگه تخصص یا تجربه ای نداری اشکالی نداره ما می تونیم از تیم متخصص خودمون در اختیارت بگذاریم تا درصد خطا و اشتباه و ضرر کردن تورو به صفر یا خیلی پایین کاهش بده.

خلاصه بگم مشاوره تجاریم خیلی از دغدغه ها و مسائلی که توی ذهنم گره شده بود و مانع تغییر مسیر شغلی من میشد رو حل کرد . دلگرمی ها و ترقیب مشاوره تجاریم منو به سمت دیگه ای از زندگیم سوق میداد که برام مه آلود بود و نمیدونستم اون طرف چه خبره. یه امتیاز مثبت دیگه هم که داشت این بود که مشاوره تجاریم به صورت رایگان منو راهنمایی و تشویق میکرد. و این موضوع منو خیلی جلو انداخت.

بلاخره بعد 2 ماه تصیمم قطعی شد و خواستم کسب و کار خودم رو شروع کنم البته به کمک مشاوره تجاریم و راهنماییهاش .

الان 1 ساله میگذره از شروع تجارتم ، من از سرمایه ی خیلی کم شروع کردم واسه همین یه یک سالی زمان برد تا به سوددهی برسم با این حال دوبار تونستم صادرات به کشورهای همسایه انجام بدم و کلی سود کنم . وقتی به گذشته و عقب نگاه میکنم با خودم میگم کاش زودتر با تجارت آشنا میشدم . اما وقتی به الانم نگاه میکنم خیلی خوشحالم که میتونم برای خانوادم امکانات و رفاهی که میخوان رو فراهم کنم .

باور اینکه یه معلم ساده یا یه کارمند با یه حقوق کارمندی به درآمدهایی چندین برابری میرسه خیلی شیرین و لذت بخشه . به رفیق قدیمیم زنگ زدم و به صرف شام دعوتش کردم به خونم. ازش کلی تشکر کردم که این جرقه رو از یه شغل جدید و یه مسیر جدید توی ذهنم ایجاد کرد .

هنوزم معلمم اما تجارت و صادرات خودم رو هم دارم .به معلمی احتیاجی ندارم اما چون علاقه زیادی به محیط آموزشی دارم به این کارم ادامه میدم. حتی همسرمم توی تجارت کمکم میکنه و دارم کمکش میکنم تا تجارت و کسب و کار خودش رو با کالا یا محصول مورد علاقش شروع کنه . اون هم به اندازه من که وقتی داشتم شروع میکردم ذوق زده و هیجان زده ست.

خیلی خوشحالم که این مسیر جدید رو توی زندگیم ایجاد کردم . داشتن یک منبع درآمدی که خودت صفر تا صدش رو به دست داری خیلی لذت بخشه . گاهی اوقات فکر اینکه اگر جرات شروع کردن و قدم برداشتن رو به خودم نمیدادم چه بلایی سر زندگیم میومد منو میترسونه. اما الان به خودم افتخار میکنم که با وجودی که میترسیدم و تنبلی میکردم و مانع تراشی میکردم برای خودم اما کم نیاوردم و این مسیر جدید شغلی رو شروع کردم . درسته خیلی چیزا رو بلد نبودم اما هستن مجموعه هایی که خیلی میتونن در این مسیر کمک کنن، هستن افراد متخصصی که همایش های آموزشی و ویدیوهای آموزشی برای شروع و راه اندازی و مراحل مختلف تجارت رو دارن و میتونیم از راهنمایی هاشون بهره زیادی ببریم .

تو این مدت فهمیدم قدم اول برای رسیدن به پیشرفت و تغییر زندگیمون تغییر فکر و عادتهامونه . این مرحله خیلی سخت و زمانبره مخصوصا که خیلی از ما ایرانیا یک انجام یک سری عادتها و مسیرها و روش های تکراری توی افکارمون ریشه دوونده و به همین راحتیا و آسونی هم نمیخوایم بذاریمشون کنار ! واقعا تعجب آوره اما واقعیت تلخیه که وجود داره . فهمیدم هیچ چیزی غیر ممکن نیست حتی برای معلمی مثه من که یه زندگیه خیلی ساده و کلیشه ای داشتم ، حتی برای شمایی که دارین این داستان رو میخونید.

زنان تاجر و موفق

با زنان تاجر و موفق دنیا تا چه حد آشنایی ؟ علت موفقیت آنها را می دانید؟

زنان تاجر و موفق ایرانی

برای خواندن این مقاله جذاب و خواندنی به این صفحه مراجعه کنید...
اینجا کلیک کنید

متن مشاوره

وضعیت(Required)

ارزش مورد توقع جهت صادرات

مشاوره تخصصی برای شروع کسب و کار

توسط بزرگترین مرکز شتاب دهنده کسب و کار در ایران

شروع یک تجارت یا سرمایه گذاری در صادرات یا بازار داخلی ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *